Language/Indonesian/Grammar/Indirect-Speech/fa





































مقدمه[edit | edit source]
در زبان اندونزیایی، گفتار غیرمستقیم یا "kalimat tidak langsung" یکی از مهمترین مباحث گرامری است که به ما کمک میکند تا اطلاعات را به صورت غیرمستقیم و بدون نقل قول مستقیم بیان کنیم. این نوع بیان به ویژه در مکالمات اجتماعی و نوشتاری بسیار رایج است. در این درس، ما با نحوه استفاده از گفتار غیرمستقیم در زمان حال ساده آشنا خواهیم شد و اهمیت آن را در ارتباطات روزمره یاد خواهیم گرفت.
ساختار این درس شامل موارد زیر است:
- تعریف گفتار غیرمستقیم و تفاوت آن با گفتار مستقیم
- قواعد و ساختارهای گرامری مربوط به گفتار غیرمستقیم
- مثالهای عملی برای درک بهتر
- تمرینات برای تقویت یادگیری
گفتار مستقیم و غیرمستقیم[edit | edit source]
گفتار مستقیم به نقل قولهای واقعی اشاره دارد، در حالی که گفتار غیرمستقیم به بازنویسی این نقل قولها بدون استفاده از علامتهای نقل قول اشاره دارد. به عنوان مثال:
- گفتار مستقیم: او گفت: "من به بازار میروم."
- گفتار غیرمستقیم: او گفت که به بازار میرود.
در اینجا، ما از "که" برای اتصال جمله اصلی و جمله نقل قول استفاده کردیم.
ساختارهای گرامری گفتار غیرمستقیم[edit | edit source]
در زبان اندونزیایی، برای تبدیل جملات به گفتار غیرمستقیم، معمولاً از عبارات و فعلهای خاصی استفاده میشود. در اینجا چند قاعده کلی برای ساختار گفتار غیرمستقیم در زمان حال ساده آورده شده است:
1. فعل گفتن: در جملات غیرمستقیم، معمولاً از فعل "mengatakan" (گفتن) یا "berkata" (گفتن) استفاده میشود.
2. استفاده از "که": برای پیوند دادن جمله اصلی و جمله نقل قول، از کلمه "bahwa" (که) استفاده میشود.
3. تغییر زمان فعل: در گفتار غیرمستقیم، زمان فعل معمولاً تغییر نمیکند، اما در موارد خاص ممکن است به زمان آینده یا گذشته تغییر کند.
مثالها[edit | edit source]
در این بخش، ما ۲۰ مثال از جملات گفتار غیرمستقیم در زبان اندونزیایی را بررسی خواهیم کرد.
Indonesian | Pronunciation | Iranian Persian |
---|---|---|
Dia berkata bahwa dia pergi ke pasar. | Dia berkata bahwa dia pergi ke pasar. | او گفت که به بازار میرود. |
Ibu mengatakan bahwa dia sudah makan. | Ibu mengatakan bahwa dia sudah makan. | مادر گفت که او قبلاً غذا خورده است. |
Mereka berkata bahwa mereka senang. | Mereka berkata bahwa mereka senang. | آنها گفتند که خوشحال هستند. |
Dia berkata bahwa cuaca hari ini bagus. | Dia berkata bahwa cuaca hari ini bagus. | او گفت که امروز هوا خوب است. |
Dia bilang bahwa dia akan datang. | Dia bilang bahwa dia akan datang. | او گفت که خواهد آمد. |
Kakak mengatakannya kepada saya. | Kakak mengatakannya kepada saya. | خواهر بزرگترم این را به من گفت. |
Dia bilang bahwa dia tidak suka sayuran. | Dia bilang bahwa dia tidak suka sayuran. | او گفت که سبزیجات را دوست ندارد. |
Teman saya berkata bahwa dia sudah belajar. | Teman saya berkata bahwa dia sudah belajar. | دوست من گفت که قبلاً درس خوانده است. |
Mereka mengatakannya dengan jelas. | Mereka mengatakannya dengan jelas. | آنها این را به وضوح گفتند. |
Dia bilang bahwa dia merasa lelah. | Dia bilang bahwa dia merasa lelah. | او گفت که احساس خستگی میکند. |
Ibu saya berkata bahwa dia akan pergi ke dokter. | Ibu saya berkata bahwa dia akan pergi ke dokter. | مادرم گفت که به دکتر خواهد رفت. |
Dia mengatakan bahwa dia ingin belajar bahasa Inggris. | Dia mengatakan bahwa dia ingin belajar bahasa Inggris. | او گفت که میخواهد زبان انگلیسی یاد بگیرد. |
Mereka berkata bahwa mereka sudah siap. | Mereka berkata bahwa mereka sudah siap. | آنها گفتند که آمادهاند. |
Dia bilang bahwa dia tidak punya uang. | Dia bilang bahwa dia tidak punya uang. | او گفت که پول ندارد. |
Saya mendengar dia berkata bahwa dia suka musik. | Saya mendengar dia berkata bahwa dia suka musik. | من شنیدم که او گفت که موسیقی را دوست دارد. |
Dia berkata bahwa dia tidak akan datang. | Dia berkata bahwa dia tidak akan datang. | او گفت که نخواهد آمد. |
Teman saya mengatakan bahwa dia ingin berlibur. | Teman saya mengatakan bahwa dia ingin berlibur. | دوست من گفت که میخواهد تعطیلات برود. |
Dia bilang bahwa dia sudah pergi. | Dia bilang bahwa dia sudah pergi. | او گفت که قبلاً رفته است. |
Ibu mengatakan bahwa kita harus makan. | Ibu mengatakan bahwa kita harus makan. | مادر گفت که باید غذا بخوریم. |
Dia berkata bahwa dia senang belajar. | Dia berkata bahwa dia senang belajar. | او گفت که از یادگیری خوشحال است. |
Mereka bilang bahwa mereka tidak tahu. | Mereka bilang bahwa mereka tidak tahu. | آنها گفتند که نمیدانند. |
تمرینات[edit | edit source]
برای تقویت یادگیری شما، در اینجا ۱۰ تمرین آورده شده است که با استفاده از گفتار غیرمستقیم باید آنها را انجام دهید.
1. جملات زیر را به گفتار غیرمستقیم تبدیل کنید:
- او گفت: "من به مدرسه میروم."
- مادر گفت: "من غذا درست میکنم."
- آنها گفتند: "ما خوشحالیم."
2. جملات زیر را به زبان اندونزیایی ترجمه کنید:
- او گفت که دوست دارد کتاب بخواند.
- من شنیدم که او به سینما میرود.
- آنها گفتند که باران میبارد.
3. جملات زیر را اصلاح کنید:
- او گفت که او نمیداند. (تغییر به زمان آینده)
- مادر گفت که او مشغول است. (تغییر به زمان گذشته)
4. جملات زیر را به گفتار مستقیم تبدیل کنید:
- او گفت که او در حال یادگیری است.
- آنها گفتند که به سفر میروند.
5. یک مکالمه کوتاه بنویسید که در آن از گفتار غیرمستقیم استفاده شده باشد.
6. جملات زیر را به گونهای تغییر دهید که فعل "mengatakan" را شامل شوند:
- او گفت که او خسته است.
- آنها گفتند که باران میبارد.
7. در یک جمله، ۳ مثال از گفتار غیرمستقیم را بنویسید.
8. جملات زیر را در زمان آینده به گفتار غیرمستقیم تبدیل کنید:
- او گفت: "من فردا میآیم."
- مادر گفت: "من بعداً میروم."
9. یک داستان کوتاه بنویسید و در آن از گفتار غیرمستقیم استفاده کنید.
10. شخصی را توصیف کنید و از گفتار غیرمستقیم برای بیان نظرات او استفاده کنید.
پاسخها و توضیحات تمرینات[edit | edit source]
1.
- او گفت که به مدرسه میرود.
- مادر گفت که غذا درست میکند.
- آنها گفتند که خوشحال هستند.
2.
- Dia berkata bahwa dia suka membaca buku.
- Saya mendengar bahwa dia pergi ke bioskop.
- Mereka bilang bahwa hujan turun.
3.
- او گفت که نخواهد دانست.
- مادر گفت که مشغول بود.
4.
- او گفت: "من در حال یادگیری هستم."
- آنها گفتند: "ما به سفر میرویم."
5.
- دیالوگ: "سلام! من به پارک میروم." "او گفت که به پارک میرود."
6.
- او mengatakan bahwa او خسته است.
- آنها mengatakan bahwa باران میبارد.
7.
- او گفت که او خوشحال است، او میخواهد مسافرت کند و او دوست دارد کتاب بخواند.
8.
- او گفت که فردا میآید.
- مادر گفت که بعداً میرود.
9. (کتابی از خود بنویسید)
- یک روز، او گفت که میخواهد به سفر برود و از آن زمان به فکر برنامهریزی بود.
10.
- او گفت که او عاشق سفر است و همیشه به مکانهای جدید علاقه دارد.
دروس دیگر[edit | edit source]
- 0 to A1 Course → Grammar → Adjectives and Adverbs
- دوره 0 تا A1 → دستور زبان → حال ساده
- 0 to A1 Course → Grammar → Past Tense
- 0 to A1 Course → Grammar → Questions and Answers
- 0 to A1 Course → Grammar → Superlative
- Complete 0 to A1 Course → Grammar → Direct Speech
- 0 to A1 Course → Grammar → Word Order
- دوره 0 تا A1 → دستور زبان → مقایسهای
- 0 to A1 Course
- دوره 0 تا A1 → دستور زبان → آینده ساده
- دوره صفر تا A1 → گرامر → نفی و تایید
- دوره 0 تا A1 اندونزیایی → دستور زبان اندونزیایی → اسم های اندونزیایی
- دوره ۰ تا A1 → دستور زبان → ممکن و باید
- 0 to A1 Course → Grammar → Can and Must
- دوره 0 تا A1 → دستور زبان → فعل های زبان اندونزیایی