Выпраўленні

Тэкст ад LayloKhon - فارسی

    • یک قصهی قشنگ

    • .یک روز یک کلاغ سیاه در یک درختی بزرگ نشست بود .کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش امد :برای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهش گفت !وای!
    • شما انقدر بزرگ هستید !صدای شما حتمن خیلی زیبا هست .کلاغ سیاه از گپه روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند .موقع که دهانش باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش !کلاغ سیاه بی چاره

КАЛІ ЛАСКА, ДАПАМАЖЫ ВЫПРАВІЦЬ КОЖНЫ СКАЗ! - فارسی

  • Назва
  • Сказ 1
    • .یک روز یک کلاغ سیاه در یک درختی بزرگ نشست بود .کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش امد :برای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهش گفت !وای!
      100% GOOD (1 votes)
    • .یک روزی یک کلاغ سیاه دبر روی یک درختی بزرگ نشسته بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی کهر حال خوردن پنیر بود که ناگهان یک روباهی خیلی باهوش اآمد¶:برای.¶روباه برای گرفتن پنیره از کلاغ سیاه گوشنه شنقشه کشید و بهش او گفت¶!وای!
    • .یک روز یک کلاغی سیاه در یکروی درختی بزرگ نشسته بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یک و در حال خوردن یک قالب پنیر بود که .روباهی خیلیبسیار باهوش امد¶:برای پنیره کلاغ سیاه گوشنزد او امد¶:روباه با دیدن قالب پنیر گرسنه شد و بهش گفت¶!وای!
    • .یک روز یکروزی کلاغ سیاه دری روی یک درختی بزرگی نشسته بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانهقالب پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش اآمد¶:بر دلش هوای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهش را کرد (به پنیر کلاغ طمع کرد) و بهش (به کلاغ) گفت¶!وای!
    • .یک روز یکی کلاغی سیاه در یکروی درختی بزرگ نشست بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یکر حال خوردن پنیر بود که روباهی خیلی بسیارباهوش اآمد¶:برایا دیدن پنیره کلاغ سیاه گوشرسنه شد و بهش او گفت¶!وای!
    • روزی کلاغی سیاه بر روی درختی بزرگ نشسته بود، کلاغ سیاه داشت قالب پنیری را می‌خورد که ناگهان روباهی بسیار باهوش آمد و هوس آن پنیر را کرد و به کلاغ گفت: وای!ء¶¶ .یک روز یک کلاغ سیاه در یک درختی بزرگ نشست بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش امد¶:برای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهش گفت¶!وای!
    • .یک روز یک کلاغ سیاه دربرروی یک درختی بزرگی نشسته بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانه قالب (تکه)پنیرمی خورد وقتی کهکه در ان زمان یک روباهی خیلی باهوشی امد¶:برایروباه گرسنه بود و با دبن پنیره کلاغ سیاه گوشنوسوسه شد و بهش او گفت¶!وای!
    • .یک روز یکی کلاغ سیاه دری روی یک درختی بزرگ نشست بود¶.کلاغ سیاه داشت (یک دانه تکه / قالب)پنیر می خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش بسیار زرنگ امد¶:برای هوس پنیره کلاغ سیاه گوشنه شرا کرد و بهش او گفت¶!وای!
    • .یک روز یکروزی کلاغ سیاهی در یک درختی بزرگ نشسته بود¶.کلاغ سیاه داشت یک دانر حال خوردن تکه پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش امد¶:برای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهشبود .روباه مکاری کلاغ را دید¶:پنیر را که دید اب از لب و لوچه اش اویزون شد و با نیرنگ به کلاغ گفت ¶!وایشگفتا!
    • .یک روز یکی کلاغ سیاه در یک درختی بزرگ نشست بود¶
      .کلاغ سیاه داشت یک دانه پنیرمی خورد وقتی که یک روباهی خیلی باهوش امد¶
      :برای پنیره کلاغ سیاه گوشنه شد و بهش گفت¶
      !وای!
      ی قالب پنیری دید ، آنرا برداشت و روی درختی پرید تا آنرا بخورد . از روی اتفاق روباه زیزکی از آن جا می گذشت چشمش به کلاغ و قالب پنیر افتاد و تصمیم گرفت با هر نیرنگی قالب پنیر را بدست آورد ، برای همین زیر درخت رفت و به کلاغ گفت وای :زاغكـي قـالب پنيـري ديـد¶
      به دهان بر گرفت و زود پريد¶
      بر درختي نشست در راهي¶
      كه از آن مي گـذشت روباهـي¶
      روبه پر فريـب وحيلت ساز¶
      رفـت پـاي درخـت كـرد آواز¶
      گـفت بـه بـه ¶

    • ДАДАЦЬ НОВАЕ ВЫПРАЎЛЕННЕ! - Сказ 1ДАДАЦЬ НОВАЕ ВЫПРАЎЛЕННЕ! - Сказ 1
  • Сказ 2
    • شما انقدر بزرگ هستید !صدای شما حتمن خیلی زیبا هست .کلاغ سیاه از گپه روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند .موقع که دهانش باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش !کلاغ سیاه بی چاره
      Прагаласуй зараз!
    • شما انقدرخیلی بزرگ هستید¶!صدای شما حتمن خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپهسخن روباه خوشحال شد و شروع کرد آواز بخواند¶.موقعهنگامی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه پنیر را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدرخیلی بزرگ هستید¶!حتمن (حتما") صدای شما حتمن خیلی زیبا هست ¶.کلاغ سیاه از گپهحرف( یا از سخن) روباه خوشحال شد و شروع کرد بخواندن¶.موقع به محض اینکه دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انچقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمن خیلیا بسیار زیبا هست .کلاغ سیاه از گپهتعریف های روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶.موقع ع به آواز خواندن کرد¶.اما هنگامیکه دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدرخيلي بزرگ هستید¶!حتما صدایي شما حتمنهم خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپهصحبت روباه خوشحال شد و شرو کردع بخواندن كرد¶.موقع کهتي دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپهسخن (حرف) روباه خوشحال شد و شروع کرد به خواندن¶.موقعی که (وقتی که) که دهانش(را) باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش(پنیرش زمین افتاد) و روباه آن را خورد (پنیر را خورد) پ¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدرخیلی بزرگ هستید¶!صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست.کلاغ سیاه از گپهسخن روباه خوشحال شد و شروع کرد بخواند¶.موقع کهه آواز خواندن¶وقتب که کلاغ دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما چقدر بزرگوار هستید! حتماً صدای بسیار زیبایی هم دارید، کلاغ از گفتۀ روباه خوشحال شد و شروع به خواندن کرد، به محض اینکه دهانش باز شد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خورد. بیچاره کلاغ سیاه!ء¶¶شما انقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمن خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپه روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶.موقع که دهانش باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدرتو خیلی بزرگ هستید¶!صدای شما حتمن خیلی زیبا هست¶.،صدات خیلی قشنگه، کلاغ سیاه از گپهحرف روباه خوشحال شد و شروع کرد به خواند¶.موقع ن همینکه دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶!کلاغ سیاه بی چارهپنیرراخورد ! بیچاره کلاغ سیاه!
    • شما ان یک قصه ی قشنگ¶ .روزی کلاغ سیاهی روی یک درخت بزرگ نشسته بود .کلاغ سیاه داشت مقداری پنیرمی خورد و وقتی که یک روباه خیلی باهوش آمد :به خاطز پنیر کلاغ سیاه گرسنه شد و بهش گفت !وای!¶ شما چقدر بزرگ هستید !صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست .کلاغ سیاه از گپه روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶.موقعع به خواندن کرد .زمانی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آنرا خوردش¶ !کلاغ سیاه بی چارهبیچاره¶دوست عزیز شما بیشتر در اخر کلمه و حرف اضافه مشکل داشتید ولی بازم خوب بود ¶¶
    • شما انقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپهفته ی روباه خوشحال شد و شروع کرد به خواندن¶.موقعی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انچقدر بزرگ هستید!صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست¶.يباست "حتما صدای زیبایی هم دارید"¶کلاغ سیاه از گپهحرف روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶.موقعع به خواندن کرد. تا / وقتی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمنا خیلی زیبا هست¶.کلاغ سیاه از گپهحرف روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶.موقعع به خواندن کرد¶زمانی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آن را خوردش¶!کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدر بزرگ هستید¶!صدای شما حتمن خیلی زیبا هتو بسیار زیبایی من مطمنم که صدایت هم به زیبایی خودت است¶.کلاغ سیاه از گپهسخن روباه خوشحال شش امد و شرو کرد بخواند¶.موقعع به آواز خواندن کرد¶.زمانی که دهانش را باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶!کلاغ سیاه بی چارمکار پنیر را به دندان گرفت و زد به چاک¶اخی بیچاره کلاغ سیاه
    • شما انقدر بزرگ هستید
      !
      صدای شما حتمن خیلی زیبا هست
      .کلاغ سیاه از گپه با روباه خوشحال شد و شروع کرد به خواند
      ن.موقعی که دهانش رو باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶
      !کلاغ سیاه بی چاره
    • شما انقدر بزرگ بسیار با وقارهستید و
      !صدای شما حتمن خیلی زیبا
      هست¶
      . کلاغ سیاه از گپفته روباه خوشحال شد و شروع کرد بخواند¶
      .
      ن . موقعی که دهانش راباز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه آنرا خوردش
      !کلاغ سیاه بی چاره
      ، بقیه داستان به زبان شعر :گـفت بـه بـه چقـدر زيبائي¶
      چـه سـري چه دمي عجب پائي¶
      پرو بالت سياه رنگ و قشنگ¶
      نيست بـالاتر از سيـاهـي رنگ¶
      گرخوش آواز بودي و خوش خوان¶
      نبودي بهتر از تو در مرغان¶
      زاغ مي خواسـت قارقار كند¶
      تـا كـه آوازش آشـكـار كنـد¶
      طعمه افتاد چون دهان بگشود¶
      روبهك جست و طعمه را بربود¶

    • شما انقدر بزرگ هستید¶
      !صدای شما حتم
      نا خیلی زیبا هست¶
      .کلاغ سیاه از گپه روباه خوشحال شد و شرو کرد بخواند¶
      .موقع که دهانش باز کرد پنیرش به زمین افتاد و روباه خوردش¶
      !کلاغ سیاه بی چاره
    • ДАДАЦЬ НОВАЕ ВЫПРАЎЛЕННЕ! - Сказ 2ДАДАЦЬ НОВАЕ ВЫПРАЎЛЕННЕ! - Сказ 2