راهنمایی

از b به c:چگونه در هر زبانی ماهر بشیم(قسمت 2) 1



در یادگیری زبان،یک مسئله خوب را از عالی متفاوت می سازد و آن کوه میانی است.در آخرین مقاله از این مجموعه،ما به تفصیل بیان کردیم که شیوا بودن و متبحر بودن در هریک از چهار مهارت یادگیری زبان به چه معناست
کوه میانی فاصله بین داشتن و نداشتن این دسته از مهارت هاست.در CEFRمقیاس،این محدوده ای است میان B2 وC1,و اگرچه فاصله بین این سطوح در این مقیاس به هم نزدیکند،اما با این حال رفتن از یک سطح به سطح دیگر تلاش مضاعف و داشتن استراتژی می طلبد.
در واقع تلاش زیادی برای حذف این اختلاف زیاد لازم است- با وجود بازگشت نامشهود سرمایه - که تعداد کمی از زبان آموزان واقعا اینکار را انجام می دهند. البته همه زبان آموزان نیاز ندارند یا نمی خواهند که به سطح مهارت پیشرفته در زبان مورد هدف شان برسند . اما برای آنها که می خواهند، انصراف از یادگیری قبل از عبور از سطح متوسط واقعا شرم آور است، همانگونه که تجربه عمق و آزادی استفاده از زبان که فراتر از آن است احساسی مانند هر احساس دیگری است.
اگر دید خود را روی قله ی کوه یادگیری زبان تنظیم کرده اید و آرزو دارید C1- یا C2در آنجا بکارید و پرچم تان را آنجا برافرازید،در آن صورت شما تنها به چند ابزار احتیاج دارید-فقط چند نکته-که به وسیله آنها بالا بروید.

نکته 1: گام از منطقه به شما آسایش


همانطور که ما تسلط به دست آوردن، ما اغلب یک اندازه گیری از خوشنودی با مهارت های ما به دست آورید. هنگامی که شما می توانید بسیاری از اهداف زبان خود را با سهولت نسبی به انجام رساندن، از آن آسان است برای محدود کردن آنچه که می گوییم و در زبان مقصد ما به کسانی که آشنا، وظایف راحت است.
خطر در اینجا این است که یادگیرنده مسط از جلو رفتن از مرزهایی که قادر است متوقف میشود ٍ و ٍ به عنوان نتیجه از هر چالش درست مهارت های زبانی خودش خجالت میکشد
با این حال، این یک واقعیت غیر قابل اجتناب از یادگیری است که چالش انگیزه برای رشد، برای گسترش توانایی فرد را در هر حوزه است. برای زبان آموزان زبان، آن را از طریق تلاش برای انجام این کار است که ما هنوز قادر به انجام آن ما به آرامی گسترش مرزهای ما، و به دست آوردن تسلط بیشتر از زبان انتخاب شده ما است.
در اغلب موارد ما قادر به فهم پادکست ها(پک های شنیداری) با سرعت پخش آهسته هستیم،اما در درک پادکست ها با سرعت معمولی و یا سایر رسانه ها مثل اخبارهای تلویزیونی یا فیلم ها، کاملا خود را ناتوان می یابیم
به جای چسبیدن به پادکست های با سرعت کم و آسان،به نفع شماست که خودتان را در معرض اشکال سخت تر(و شاید ترسناک تری) از رسانه ها قرار دهید.
از همه اینها گذشته ، اگر برای آنچیزی که فکر میکنید غیر ممکن است اقدامی نکنید ، چطور خواهید فهمید که ممکن است؟

نکته دوم:راه بانشاط تر را پیش بگیرید


همین که مهارت های زبانی شما تقویت می شود،نحوه ی اختصاص وقتتان به یادگیری زبان هم تغییر خواهد کرد.
شاید،قبل از رسیدن به کوه میانی،شما از طرفداران برنامه ریزی های مبتنی بر فلش کارت مثل Anki
یا Memrise بودید.احتمالا ساعت های زیادی از روز را روی دسته فلش کارت هایتان سپری می کردید,و به دنبال هر اصطلاح یا کلمه ای که بلد بودید،احساس رضایت زیادی می کردید.
با این حال، به تدریج از دیدن هر روزه ی کارت های یکسان خسته می شوید. این احساس در شما به وجود می آید که گویی صرفا دارید رفع تکلیف می کنید.چیزی که در ابتدا سرگرم کننده بود به کاری طوطی وار،اتوماتیک و کسل کننده تبدیل شده است.
با توجه به اینکه تا به اینجا ، تمرین کردن با فلش کارت، یک کار با بازدهی بالا بود،ممکن است متمایل باشید که با تلاش بر کسالت موجود غلبه کنید و همین گونه ادامه دهید.
این ٍ با اینکهٍ یک انتخاب ضعیفه شما ریسک خسته شدن از این فعالیت رو میکنید که باعث میشه شما خشمگین بشید و در نهایت از انجام دادنش متنفر بشید
زمانی که به سطح متوسط رسیدیدبجای ادامه دادن با همون روش کهنه و قدیمی که شما رو به اینجا رسونده ٍ دقیقا زمانی هست که شروع به تغییر همه چیزهای بالا کنید --و به دنبال لذت برید
من شخصا چند بار اینو تجربه کردم,حتی با شیوه های یادگیری خودم را توسعه دادم.
به طور مثال هر زمان که من تصمیم به مطالعه یک زبان جدید بگیرم با روش ترجمه دو سویه شروع خواهم کرد به طور معمول ترکیب این روش با یک دوره ی واحد من رو به اطراف[no translate>B1 یا یک مرحله قبل از رسیدن به سطح متوسط
یکبار که من اقدام به ثبت نام دوره ترجمه دوگانه در یک دوره واحد نمودم (که معمولا بمدت 90 روز است) متوجه شدم که علیرغم اوایل دوره، زیاد مفید وجالب نبود. وقتی که به این نتیجه رسیدم، از دوره خارج شده و به فعالیت دیگری که من علاقه بیشتری داشتم پرداختم.
{1}نکته سوم: کارها را به تدیج انجام بدهید {2} دانش آموزانی که میخواهند از سطح متوسط فراتر روند نیازمند هستند که آموخته هاشون رو با این چالش های ذهنی سازماندهی کنند
یاد گیرنده ای که روی مهارت خوندش کار میکنه میتونه یک دنباله یادگیری را به شرح زیر سازمان ببیند
- / متوسط دوره های مبتنی بر چاپ مبتدی (به عنوان مثال Assimil ، Teach Yourself ، و یا Colloquial )
- کتاب دو زبانه (بومی مخاطب زبان)
- زبانه کتاب (زبان مقصد تنها)
- روزنامه ها و / یا متن تخصصی
این پروسه خواندن همراه با خوندن متن های کوتاه و کمک های آموزشی کافی شروع میشه و با متن های طولانی و پیچیده و با کمک های آموزشی کم و یا بدون آن ٍ به پایان می رسد. همچنین مراحلی باید پشت سرهم و در مدت طولانی ادامه داشته باشد خواننده توی هر سطح متن های زیادی بخونه قبل از اینکه بپره به چالش بعدی و با سطح بعدی مقابله کند
پیشرفت ها ی مشابه میتواند به یکی از چهار مهارت دیگر اعمال شود
صحبت کردن
_صحبت کوتاه در مورد هر موضوعی
-سخنرانی کوتاه در مورد موضوعات خاص
_داستان گویی
_توصیف تصاویر سخت
_توصیف مفاهیم ذهنی
این پیشرفت به تدریج گسترش می یابد، از منطقه راحتی یادگیرنده به آرامی ایجاد مهارت گفتمان است. زبان آموزان مسلط می توانید کاربرهای سایت به صورت تصادفی در مورد چیزهایی که آنها را به تماس با هر روز می آیند، اما تعداد کمی از همیشه حرکت بر روی استادانه درست شده، در عمق بحث از ایده ها، و یا بازگویی روایت پیچیده است. با یک برنامه ریزی شبیه به این، مهارت های صحبت کردن یادگیرنده بیشتر و بیشتر همه کاره در طول زمان.

نکته چهارم:تمایز تمرین آگاهانه و تمرین متعارف را درک کنید


بسیاری از مردم در اقسانقاط جهان یادگیری زبان خارجی را از مدرسه شروع می کنند.از این رو،به یادگیری زبان به همان چشمی می نگرند که به سایر درس های خود در مدرسه نگاه می کنند.-چیزی که کار زیاد،مطالعه ی عمیق، و طوطی وار حفظ کردن می طلبد.در چشم بسیاری،مدرسه جای سرگرمی و نشاط نیست، بلکه نوعی کار است.

متاسفانه تفکر ذهنی یادگیری زبان و مطالعه مبنی بر کتاب در اذهان عمومی ریشه دوانده است و حتی کسانی که یادگیری زبان در خارج از مدرسه را انتخاب میکنند هم خیال میکنند که ان نیازمند به ساعات طولانی و خسته کننده مطالعه کتاب های خشک است.
و به سادگی اینطور نیست. برداشت اشتباه نکنید،-نشستن پای مطالعه جزوه قطعا منافع خود را دارد_اما تنها یکی از دو نوع تمرینی است که هر زبان آموزی برای ماهر شدن باید به آن بپردازد.
وقتی با قصد جدی به یادگیری زبان می پردازید(که این می تواند در طول یک کلاس یا هنگام خواندن یک متن درسی و یا همراه با معلم خصوص تان باشد)به اینتمرین آگاهانه می گویند.
نوع دیگری از تمرین که به همان اندازه ارزشمند و مفید است به تمرین متعارف مشهور است.
تمرین متعارف نوعی تمرین زبان آموزی است که در نوع خود کم استرس است و همراه با لذت و نشاط ذهنی انجام می گیرد.
.چندتا نمونه تمرین طبیعی
-گفت و گوی درملاقات تبدیل زبان
-تماشای یک فیلم در زبان مورد نظر خود
- بازی های ویدئویی به زبان هدفتان
-لذت خواندن در زبان هدف خود
-برای شخسانی که میخاهند از مرحلهی ا به مرحلهی ب بروند، تمرنات طبیعی بسیار مفید است. بعلاوه
این که در مدت کوتاهی میش انجام کرد،کوشش زیادی لازم نیست.
با فهمید ن ارزش هر دونوع تمرینٍ شما میتونید آموختن زبان خودتون رو به جای بلندتری ارتقا بدهیدٍ برای مثال من برنامه ریزی میکنم که[link1>[link2>[link3> توی امتحان روسی ٍ تا پایان سال 2017
این آزمون تسلط فنی من رو توی هر یک از چهار سطح مهارت میسنجدٍ. من مجبورم متعهد بشم به انجام بسیاری از{1} تمرینات کنکاشی{2} برای اماده شدن در اون آزمون .همونطوری که گفتیم
خواندن مقالات و حفظ کردن لغات و عبارات ناآشنا.-
صحبت در مورد موضوعات خاص با یک فرد بومی و دریافت کردن و بررسی بازخورد اون
نوشتن در مورد موضوعات خاص، و دریافت و بررسی اصلاحات.
با این حال، من نیز از روسیه من با درگیر شدن در برخی از فعالیت های تمرین طبیعی فقط برای تفریح، مانند افزایش:
- چت و پیام کوتاه با دوستان روسی آنلاین.
- تماشای فیلم های روسی و شبکه های خبری.
- گوش دادن به پادکست روسیه.

در مجموع، درگیر شدن در هر دو نوع از عمل در طول زمان به من کمک خواهد زمان یادگیری من حداکثر رساندن، و اجازه می دهد به من به یادگیری در طول دوره از انرژی ذهنی هر دو بالا و پایین.
نکته پنجم:صبور باشید
من به شدت معتقدم که هرکس بخواهد می تواند یک زبان آموز سطح C شود.
گرچه به این هم اعتقاد دارم که زبان آموزان با یکدیگر متفاوتند و وابسته به شرایط به خصوصشان،زمان رسیدن به این هدف می تواند برای آنها کمتر یا زیادتر شود.
اگر بخواهیم اعداد واقعی بدهیم، من یقین دارم برای هر زبان آموز با پشتکاری بین ۶ ماه تا ۳ سال لازم است تا از سطح B2
به C1 برسد
شش ماه اگر:
-یک زبان آموز با تجربه هستید
-در حال یادگیری زبانی بسیار نزدیک به زبان مادری خود هستید.
-در کشور دارای آن زبان زندگی میکنید
بیش از ده ساعت در روز کاملا در معرض زبان جدید قرار بگیرید
دو تا سه سال اگر
_در حال یادگیری زبانی دور تا خیلی دور هستید
- روزانه حداقل سی دقیقه یاد میگیرید
با مواد آموزشی با کیفیت بالا سروکار دارید.
یک نکته دیگر: مهم نیست کجا ایستاده اید. به قله نگاه نکنید و فاصله را لعنت کنید
در عوض، به این قله نگاه کنید و بفهمید که امروز، نزدیکتر از دیروز است، و حتی فردا هم نزدیکتر از امروز است.
فارغ از اینکه مسیر را چگونه بپیمایید،رفتن از سطح متوسط به سطح پیشرفته در مهارت های زبانی یک هدف بلند مدتاست.با این حال اگر با مدنظر قراردادن پنج نکته بالا پیش بروید،یک روز پرچم خود را در قله کوه برخواهید افراشت.
من این را تضمین می کنم.
نوشته شده توسطLuca Lampariello وKevin Morehouse

برو به صفحه 1(قسمت اول مقاله)


مباحث مرتبط:

Comments