راهنمایی

از بی تا سی: چگونه در هر زبانی مهارت کسب کنیم (بخش اول)



در یادگیری همه زبان ها یک جمله کلیدی هست که شما بدنبال چیزی هستید که ندارید.(برای مثال زبانی که یاد ندارید)
برای برخی داشتن صلاحیت زبانی در توانایی صحبت کردن،گوش دادن، خواندن و نوشتن بدون زحمت زیاد است.
برای بقیه اما این کلمات داشتن تسلط است آن هم تسلط کامل بر همه جنبه های زبان و در سطحی که با تسلط بر زبان هر شخص بومی قابل مقایسه باشد..
با توجه به گستردگی معانی و مفاهیم موجود، تقریبا غیر ممکن هست که موضوع را با شفافیت دنبال کنیم مگر اینکه برای هر دو اصطلاح تعریف ارائه کنیم.
با توجه به هدف این مقاله، سطوح بالای فراگیری زبان را به دو بخش تقسیم می کنیم: سطح روان و سلیس وسطح حرفه ای.
تسلط است که پایین تر از دو سطح مهارت ما در اینجا بحث خواهیم کرد. اگر یادگیرنده در خود زبان مقصد او مسلط است، پس از آن او می داند که بین 5،000 تا 10،000 کلمات در آن زبان. ما خواهیم گفت که این مربوط تقریبا به B2 سطح در چارچوب مشترک اروپا از مرجع زبان ( CEFR ) .
مهارت است، برای اهداف ما، بالاتر از دو سطح مهارت. یادگیرنده مهارت تسلط نزدیک به کامل از زبان، و می توان گفت به بیش از 10،000 کلمات در زبان مقصد خود. در CEFR مقیاس، زبان آموزان مهارت را می توان در نظر گرفته C1 سطح و یا فراتر از آن.
برای بررسی جزئی تر این مفاهیم ، بیایید آنها را را چهار مهارت زبان آموزی یعنی:خواندن،نوشتن،شنیدن و صحبت کردن بنامیم.

قرائت


مسلط: خواننده مسلط به احتمال زیاد درک هر متن کوتاه اولیه بدون بسیاری از واژگان تخصصی، اما می توان زمانی که تلاش برای خواندن یک کتاب یا روزنامه، به خصوص آنهایی که بحث در مورد یک موضوع واحد در عمق از دست داد.
به عنوان مثال، من خودم مسلط به روسی، به سطح است که اکثر مردم با صحبت باور کنم که پدر و مادر روسی، و یا برخی از تماس نزدیک با افراد بومی است. با وجود این، من هنوز هم مبارزه در هنگام خواندن یک روزنامه یا یک کتاب.
مهارت: یک خواننده ماهر دارای تمام سواد زبان مادری تحصیل کرده است. او می تواند متون پیچیده به معنای یک کتاب و مخاطبان مانند کلی درک روزنامه بلکه قادر به هضم متون تخصصی در چند زمینه های کلیدی از علاقه است.
فصاحت و شیوایی:یک شنونده فصیح بیشتر آنچه را که می شنود درک می کند،اما گاهی مجبور است با ایستادن بر سر هریک از کلمات و سپس قرار دادن آنان در کنار هم ، معنای گفته های پیچیده تر را درک کند
مهارت: مهارت شنونده تا به درک نزدیک اتوماتیک از هر چیزی که او می شنود. بدون عقبگرد روانی و یا استنتاج نیاز به تجزیه سخنان دشوار وجود دارد. شنوندگان مسلط می توانید بسیاری از رسانه سخت ترین برای گوش دادن، از جمله موسیقی، فیلم، کمدی، و پخش اخبار را درک کنید.

صحبت کردن


سلیس یا روان:سخنرانان توانمند قادر هستند امتیازات خود را با یک شفافیت عمومی به دست آورند و می توانند از طریق طول و تفصیل دادن و توضیح بیشتر، .کلمات یا موضوعات آشنا یا ناآشنا را بیان کنند
مهارت: سخنرانان مسلط قادر به سراسر تنوع از ثبت صحبت می کنند. در ثبت نام پایین تر، سخنران ماهر با استفاده از زبان عامیانه و یا اصطلاحات مخصوص یک صنف از زمان راحت است. در ثبت نام بالاتر، سخنران ماهر می توانید با ظرافت و سبک به طور معمول برای زبان مادری به خوبی آموزش محفوظ ارتباط برقرار کنید. سخنرانان مسلط نیز قادر به 'بازی' با معنا، القای سخنرانی خود را با لحن و قصد تنها بر انتخاب کلمه، زبان بدن، و زیر و بمی صدا بر اساس هستند.

نوشته


مسلط: نویسندگان مسلط به کوتاه، جملات مستقیم و پیام می چسبد. در سطح روان، نوشتن تقریبا به طور کامل عاری از معنای تلویحی یا لایههای-چه نوشته شده است است که معمولا مراد، و نه چیزی بیشتر.
مهارت: نویسندگان مهارت ذاتا انعطاف پذیر، با راه های بسیاری از نوشتن یکی هستند. آنها می توانند ساده، جملات مستقیم ارسال، اما آنها نیز می توانید یک متن دم با معنی پنهان، جدول دو طرفه، کنایه، و طنز، در میان دستگاه های دیگر. مانند بلندگوهای مهارت، نویسندگان مهارت کنترل کامل از ثبت های مختلف نوشته شده است از زبان، و می توانید یک متن را تغییر می دهد با توجه به مخاطبان در نظر گرفته شده است.

چگونه فاصله ی میان B2و C1

را طی کنیم؟
در میان زبان آموزانی که مسیر یادگیری زبان را شروع کرده اند، تعداد اندکی به مرحله شیوایی و روانی می رسند.
از میان زبان آموزانی که به مرحله رسایی و روانی بیان می رسند،تعداد اندکی از آن ها به تبحر و ورزیدگی خواهند رسید.
ممکن است شما تعجب کنید که: چرا برای زبان آموزی که وقت زیادی را تا رسیدن به شیوایی بیان اختصاص داده است، انقدر مشکل است تا به مرحله تبحر دست یابد
پاسخ دو قسمت دارد.
اولا،بسیاری از کسانی که به سطح B2رسیده اند، فکر می کنند که چون تقریبا می توانند هرنیازی را که در زبان مورد نظرشان احتیاج دارند برآورده کنند،لذا لازم نیست وقت و انرژی خود را صرف ارتقا خود به سطح نزدیک به بومی اختصاص دهند.
در مرحله دوم، کسانی که به انجام تلاش برای بهبود گذشته B2 سطح برخورد به یکی از موانع یادگیری زبان سخت ترین: فلات متوسط.
وقتی شما شروع به بالارفتن از کوه می کنید ،از نقطه صفر شروع می کنید.در این حین هر چیزی که شما یاد می گیرید یا انجام می دهید به شما در بالارفتن از کوه کمک می کند
همین که شما به طرف B2 بالا می روید ،میزان دانش جدیدی که کسب می کنید،کمتر و کمتر می شود،به گونه ای که بخشی از زمان و کوشش شما صرف تثبیت کردن آنچه قبلا آموختید می شود.بنابراین پروسه ی بالارفتن از کوه کند می شود.
فراتر از B2 سطح، پیشرفت به سمت بالا را کند می کند به خزیدن مجازی. این چیزی است که به عنوان فلات متوسط ​​شناخته شده است.
در این نقطه، شما ممکن است ساعت ها و ساعت صرف پشتکار یادگیری، اما شما نمی خواهد احساس شما در حال پیشرفت است. اگرچه شما با قرار دادن زمان در، شما ممکن است احساس گیر، و بازگشت بسیار کمتر سرمایه گذاری یادگیری خود را ببینید از کاری که شما آغاز شده است.
زبان آموزانی که به کوه میانی رسیده اند قطعا توانایی استفاده و کاربرد هریک از چهار مهارت یادگیری زبان را تا حد قابل قبولی دارا هستند.اما با این حال مشکل این است که زبان آموزان هنوز به استفاده کاربردی از زبان خونگرفته اند.برای کاربرد عملی زبان هنوز تلاش ذهنی اندکی لازم است.-که می تواند بر زبان آموز خسته و سرخورده بی اثر نباشد
به خاطر نداشتن مهارت و تکنیک لازم جهت غلبه بر کوه میانی، بسیاری از زبان آموزان در این مرحله دلسرد شده و از پیشرفت مهارت های زبانی شان بازمی مانند و هرگز به تبحر کافی دست پیدا نمی کنند
با بازگشت به مثال بالارفتن از کوه،وضعیت بالا مثل این است که شما در نیمه راه در حالیکه به قله کوه که در فاصله از شما قرار نگاه می کنید،و در حالیکه ایستاده اید به خود می گویید مسیر قله آسان است منتها راه زیادی است.
درست است که قسمت زیادی از کوه مانده است،اما این به این معنا نیست که رسیدن به قله ارزش تلاش کردن برای آن را نداشته باشد.اگر شما به کوه برخوردید حتما می توانید بر آن غلبه کنید.و وقتی می توانید بر یک کوه غلبه کنید پس حتما هر آنچه برای رسیدن به قله کوه موفقیت در زبان لازم است را هم دارایید.من در این موضوع هیچ شکی ندارم.چون خودم بارها آن را با یادگیری زبان های مختلف دیده ام.
برای رسیدن بهc1ازB2،هنگام عبور از یک کوه نسبتا بلند،لازم نیست از کوهنوردی دست بکشید،کافیست نحوه کوهنوری خود را تغییر دهید.
در مقاله بعدی،من در مورد پنج استراتژی مهم برای غلبه بر کوه میانی و در نهایت متبحر شدن در زبان هدف، با شما صحبت خواهم کرد.
نوشته شده Luca Lampariello و Kevin Morehouse


برو به صفحه 2(قسمت دوم مقاله)


مباحث مرتبط:

Comments