راهنمایی

پنج چیز که بهتر بود میدانستم وقتی یادگیری برخی زبان های خاص را آغاز کردم




همه ما اشتباه می کنیم.
در بیش از دو دهه تجربه زبان آموزی، من سهم خوبی از اشتراک آن داشته ام. همان طور که یادگیری یک زبان یک روش دارد، یادگیری نحوه یادگیری زبان ها هم یک روش دارد.
به طور کلی، راه میانبری برای رسیدن به این روش وجود ندارد. شما فقط با صرف زمان، تلاش و تمرین آگاهانه بهترمی شوید.
و اما یک چیز
که میتواند پیمودن این مسیر را برایمان سریعتر کند ،اگرچه آنرا کوتاه تر نمیسازد درس گرفتن از خطاهای دیگران است.

آموختن چیزهایی که دیگران در میان کشمکش ها ،اشتباهات و شکست هاشان یادگرفتند تا ما نیز دوباره دچار آنها نشویم.من چندین بار این کار را انجام داده ام و بسیار خوش شانس بوده ام که در طی سالیان خودم را در احاطه افراد تاثیر گذار و الگوها بسیار در عرصه زبان آموزی قرارداده ام و ازشان چیزهای زیادی یادگرفتم
اما این نوشتار در مورد این نیست که چگونه من از اشتباهات دیگران یادگرفتم . بلکه درباره ی این است که چگونه شما ،خواننده عزیز، میتوانید از اشتباهات من یاد بگیرید
امروز میخواهم پنج چیزی را باشما درمیان بگذارم که آرزو داشتم زمانی که شروع به یادگیری برخی زبانها کردم میدانستم آرزوی من اینست که شما با بهره گیری از آنها موفقیتتان در یادگیری زبان را تسریع کنید.
هنگام یادگیری یک زبان نزدیک,ابتدا شروع به صحبت کنید این ساده است که در یک
روز معمولی گیر کرده باشید و فهمیدن این موضوع که ازروشهای دیگر نتایج سریعتری دریافت خواهید کرد سخت باشد
برای مثال:زمانی که من شروع به یادگیری زبان پرتقالی در سال 2008 کردم
در حال حاضر یک روش یادگیری توسعه یافته دارم که ان را در چندین زبان مختلف امتحان و ازمایش کرده ام.دربخشی از این روش، من نیاز به مطالعه یک زبان با استفاده از دوره ی اسیمیل
داشتم ان هم 6ماه قبل از اینکه با بومیان ان منطقه صحبت کنم این روش,برنامه ی من برای زبان پرتقالی بود
در حالی که این به خوبی و خوب برای اکثر زبان، من مشرف یک حقیقت بزرگ: من باید شروع کرده اند صحبت خیلی، خیلی زودتر از آن!
ببینید، پرتغالی یک عضو از خانواده زبان عاشقانه است، به این معنی آن است که از لاتین مشتق شده است.
وقتی زبان پرتغالی را آغاز کردم دو زبان رومی را یاد گرفته بودم و مسلط بودم: اسپانیایی و ایتالیایی زبان مادریم.
از آنجا که پرتغالی، اسپانیایی، و ایتالیایی حاضر تعداد زیادی مشترک از نظر دستور زبان، واژگان، فونتیک، و نحو، من واقعا نمی مجبور به جذب زیادی از اطلاعات جدید قادر به پرتغال به خوبی صحبت می کنند. من تا به حال انجام بود 'تبدیل' بسیاری از دانش اسپانیایی و ایتالیایی زمینه من را به پرتغالی درست است.
از آنجا که پرتغالی 'نزدیک' زبان به زبان من در حال حاضر به خوبی می دانستند بود، معلوم است که من مجبور به شش ماه صبر کنید تا شروع به صحبت از آن، من احتمالا حتی به شش هفته صبر کنید!
ساعت باید صبر کنید تا صحبت به زبان بستگی بسیار زیادی به فرد و تجربه و تعامل زبان خود را خود، اما من در حال حاضر که در هنگام یادگیری زبان بسیار نزدیک، آن را بسیار کارآمد تر به در اسرع وقت صحبت می کنند، مطمئن شوید از آنجا که بسیاری از مهارت ها و دانش از یک زبان قبلی می توانید به یکی از جدید منتقل کنید.

2. هنگامی که یادگیری زبان از راه دور، نگه داشتن آن ساده


مقدار تنوع زبانی در این سیاره سرسام آور است. زبانها بسیار پیچیده، و آنها می توانند از یک دیگر در هر دو روش دقت و وضوح متفاوت است.
این تنوع بدان معنی است که فقط به خاطر یک روال یا رویکرد کمک کرده است به شما در یادگیری یک، دو، پنج، یا ده زبان، از آن خواهد نه لزوما فقط به عنوان در کمک به شما یک بعدی یاد بگیرند موفق باشد.
این درسی که من از ژاپنی به دست بود.
همانطور که در مثال زبان پرتغالی بالا گفتم، روش یادگیری زبان من ابتدا بر به دست آوردن داده های ورودی(شنیدار و خواندن)به مدت شش ماه تا یک سال متمرکز شده بود، پیش از اینکه بر داده های خروجی (حرف زدن و نوشتار) متمرکز شود.
به طور معمول، یک بار من رسیدن به پایان مرحله ورودی در یک زبان خاص، من قادر به ساخت تا مهارت های صحبت کردن من بسیار به سرعت، و صحبت در سطح متوسط ​​یا بالاتر هستم.
اینطور بود که برای بسیاری از زبان های قبلی من جواب داد، حتی آنهایی که سخت هستند، مانند روسی، لهستانی و چینی ماندارین
من تا به حال چنین شانس با ژاپنی، با این حال. هنگامی که من شروع به تلاش برای صحبت، من حتی پس از تلاش در گفتگو اشتباه برای پیدا کردن که من نمی توانست بود.
در اینجا، مشکل در مقابل یکی از من با پرتغالی حال بود: به جای آن که بیش از حد نزدیک یک زبان، ژاپنی از هر زبان که قبلا آموخته بود چندان دور بود.
بیشتر به طور خاص، هر زبان دیگر در کارنامه من در آن زمان یک حال Subject-Verb-Object (SVO) نحو. این به این معنی که آنها تشکیل می دهند احکام مانند “I (subject) ate (verb) the cake (object).”
ژاپنی این کار را نمی. این، برعکس یک SOV کلمه سفارش، به این معنی جمله بالا در ژاپن ساخت یافته است به عنوان “I the cake ate” .
اگر شما عادت به حال SVO زبان به عنوان من بود، در تلاش برای در صحبت SOV زبان احساس می کند مانند یک عمل دستکاری ذهنی، به عنوان شما را به طور ناگهانی شروع به ساخت جملات در راه است که احساس می کند تقریبا به طور کامل به عقب.
حال حاضر، من در آن زمان که ژاپنی است یک نظم کلمه های مختلف می دانستید. مشکل این است که شروع کردم به زبان ژاپنی با تلاش به شکل جملات که می توانست آسان در شده SVO زبان است، اما بیش از حد پیچیده شد به مدیریت در ژاپن. جملات با چند بند-چیزی شبیه به 'من شروع به یادگیری ژاپنی چون فکر می کنم فرهنگ ژاپنی جذاب است' -were اغلب مقصر.
اگر می دانستم پس از آن چه من اکنون می دانم، من می خواهم که این جملات پیچیده را به طور کامل اجتناب شود. در حالی که من می تواند آنها را پس از یک سال در یادگیری یک بیان SVO زبان، آنها به سادگی برای ژاپنی منتشر نشود. در عوض، آنچه من نیاز به انجام ساده سازی کارها به همان اندازه که ممکن است.
نحو ژاپنی به من بود تا جدید که من نیاز به بازگشت به اصول؛ در اصل، به صحبت می کنند مانند یک کودک صحبت می کند. این به این معنی با تمرکز بر جملات ساده (مانند 'من یادگیری ژاپنی' و شروع 'من دوست دارم فرهنگ ژاپنی) و به تدریج کار تا تشکیل جملات پیچیده تر از طریق کانکتور (' من یادگیری ژاپنی چون من دوست دارم فرهنگ ژاپنی ' ). این رویکرد 'پایین به بالا' می من کمک کرده اند عادت به نحو جدید در حالی که اجتناب استرس روانی را به تلاش برای گفتن چیزهایی که بالاتر از سطح من هستند.
اگر شما در حال تلاش برای یادگیری یک زبان است که بسیار متفاوت از هر که شما قبل به دست داده اند، من این روش را توصیه کند. در آغاز، ساده همه چیز را به عنوان آنجا که می توانید، تا زمانی که شما راحت با اصول اولیه است. هنگامی که این اتفاق می افتد، ساخت تا تحمل خود را برای پیچیدگی، اما این کار را به تدریج. و آیا می شود ترس به resimplify اگر شما غرق شدن!

3. هنگامی که یادگیری یک زبان با یک اسکریپت جدید، به دست آوردن ابزار مناسب به سرعت


مشکلات یادگیری زبان اغلب می تواند در غیر منتظره ترین مکان بوجود می آیند.
وقتی در سال 2004 شروع به یادگیری زبان روسی کردم،چندین بار درباره پیچیدگی نحوه صرف فعل ها در زبان روسی،به من تذکر داده شده بود.لذا فهمیدم که اگر قرار باشد با زبان روسی دست و پنجه نرم کنم ،هماوردم گرامرش خواهد بود
سریع به جلو به چهار ماه بعد، و من فقط در مورد به رها کردن یادگیری زبان روسی در دسترس نباشد بود.
موارد، شگفت آور، بودند مقصر نیست. در حالی که به چالش کشیدن، آنها را ندارد من می خواهید به ترک.
این سیریلیک که نزدیک به من به لبه سوار بود.
بله، سیریلیک، نزدیک به-لاتین، حروف الفبا نزدیک به یونانی که به نظر می رسد آه چندان ساده، شد به من متناسب است.
و در اینجا چیزی-I است قادر به خواندن و دست نوشتن آن را با هیچ مشکلی!
هنگامی که آن را تایپ آمد، با این حال، من در از دست دادن کل بود.
من سعی کردم به یادگیری از صفحه کلید روسی، اما آن را به من کاملا بیگانه بود. حتی نامه هایی که از سهام سیریلیک با لاتین ( “M”, “T”, “O”, “P” ، و غیره) در موقعیت های کاملا جدید بود، به طوری که یادگیری به استفاده از صفحه کلید روسی می شود با شروع از ابتدا. من صبر و شکیبایی برای آن وجود ندارد.
پس از شیوه ای متفاوت کمک گرفتم. روشی که خیلی ساده تر، اما خیلی خیلی کندتر بود‌: هر یک از حروف را از طریق منو نشانه ها(سمبول ها) یکی یکی وارد می کردم. نیازی به گفتن نیست که تایپ هر کلمه ای طولانی تر از اسم خودم، یک کابوس واقعی بود. مکالمات به صورت کاملا متنی عملا غیرممکن بود.
با این حساب آنچه من نیاز داشتمابزارهای بهتر بود.مشخصا، کیبورد روسی و منوی نشانه ها در انجام کار به من کمک نمی کردند.
سرانجام ابزار مناسب برای این کار را در چیزی که امروزه با عنوان Google Input Toolsشناخته می شود، پیدا کردم
این پنجره ای متنی بر اساس جستجو است که به صورت خودکار متن با الفبای لاتین را به الفبای سیریلیک تبدیل می کند. این برنامه به من این امکان را داد که بدون تغییر ترتیب صفحه کلیدم ، بتوانم به روسی تایپ کنم.
دانش تایپ کردن منابع مانند Google Input Tools من فوق العاده کمک یک بار من سعی کردم به یادگیری زبان چینی ماندارین، که همچنین دارای یک اسکریپت کاملا متفاوت از خود من. هر چند تلاش برای تایپ در حروف چینی می تواند یکی دیگر کابوس سیریلیک esque به شده است، یک نرم افزار شناخته شده به عنوان Google Pinyin به من کمک کرد از طریق متن بدون هیچ گونه استرس اضافه شده به یادگیری من ارتباط برقرار کنید.
اگر شما مایل به یادگیری یک زبان با یک اسکریپت که برای شما نا آشنا، من به شدت توصیه که شما ابزار شما نیاز به دست نوشتن و / یا به عنوان به زودی به عنوان شما می توانید نوع، و یادگیری به استفاده از آنها را حق دور پیدا کنید. برای گزینه است که شما را به نوشتن یا تایپ سریع ترین، بدون کم کردن سرعت یادگیری خود را نگاه کنید. شما همیشه می توانید به گزینه های پیچیده تر بعد نگاه کنید.

4. هنگامی که یادگیری یک زبان تونال، استفاده از یک رویکرد بالا به پایین


در میان زبان آموزان زبان، زبان مربوطه به اهنگ صدا بدنام برای مشکل خود هستند. اگر شما در حال حاضر یک زبان با تن صحبت می کنند، ایده بسیار که معنی یک کلمه می تواند با توجه به زمین خود را تغییر می تواند سخت به بسته بندی کردن سر خود را در اطراف. به همین دلیل است که بسیاری از مردم که به زبان هایی مانند چینی ماندارین، کانتونی، تایلندی، ویتنامی و یا یادگیری می توانید اغلب در تلاش با شدت و قدرت هنگامی که در تلاش به صحبت می کنند.
وقتی من شروع به یادگیری زبان چینی ماندارین در سال 2008، من سعی کردم برای مقابله با تن با استفاده از رویکرد پایین به بالا معمول است که معمولا به زبان آموزان توصیه می شود. این به این معنی است که من با یادگیری و به خاطر سپردن تن، پس از آن استفاده از آنها به کوچکترین 'واحد مربوطه به اهنگ صدا' (هجا، در این مورد) آغاز شده و سپس آن واحد را به قطعات بزرگتر (کلمات) ترکیب شده و سپس ترکیب آن را به قطعات حتی بزرگتر (جملات ).
هنگامی که زمان یک جمله را تلفظ کنند آن آمد، پس از آن، من تا به حال از طریق روش کل اجرا هر زمان: به یاد داشته باشید تعداد تن هر هجا، و سپس قرار هجا با هم، پس از آن کلمات با هم، پس از آن این حکم است. ذهنی، آن را بسیار به پیگیری از همه در یک بار و با توجه به پدیده ای به نام بود tone sandhi ، آن را همیشه حتی دقیق نیست.
از آنجا که از تقلاهای ذهنی لازم برای این روش ناراضی بودم، به جستجوی چیزی بهتر پرداختم. و سرانجام آن را یافتم. یک روز به نکته واقعی شگفت انگیزی درباره کودکانی که به طور بومی، به یکی از زبان های آهنگین تکلم می کنند، برخوردم: آنها از اعداد آهنگ ها استفاده نمی کنند.
متوجه شدم که
کسانی که به زبان های آهنگین تکلم می کنند، جمله ای که به طور صحیح آهنگین شده را مانند فراگیران زبان،به تکه های مختلف آهنگی، یا هجا هجا تقسیم نمیکنند . بلکه آهنگ و تن ها را به صورت قطعه قطعه، یعنی عبارت ها و یا جملات کامل یاد میگیرند_ و در صورت لزوم روی هر یک کار میکنند.
این رویکرد "بالا به پایین"بیشتر حسی است و سردرگمی ناشی از tone sandhi را حذف میکند، چرا که شما بر تغییرات آهنگی در سطح هجا متمرکز نیستید.
اگر در حال یادگیری یه زبان آهنگین هستید، توصیه میکنم این رویکرد بالا به پایین یادگیری آهنگ ها(تن) ها را در پیش بگیرید و از دردسرهایی که رویکرد پایین به بالا به همراه دارد اجتناب کنید.

5-از همان ابتدا آواهای درست را تمرین کنید


اگر می خواهید یک بومی زبان، صحبت کردن شما را بفهمد ،داشتن تسلط درست از آواهای آن زبان بسیار مهم است.
مثال یادگیری آهنگ و لحن (تُن) های زبان چینی (بالا) یکی از رایج ترین و واضح ترین نمونه های این موضوع است. اگر نتوانید لحن ها را درست به کار ببرید، برای دیگران سخت است که بفهمند سعی دارید چه بگویید.
زبان های آهنگین به طور قابل ملاحظه ای نادر هستند، بنابراین آسان است که هنگام یادگیری زبان هایی که سیستم آهنگی پیچیده ای ندارند، فکر کنیم می توان چیزی مثل آهنگ و لحن صدا را نادیده بگیرید.
اما این کاملا درست نبود و من به شیوه سختی به این موضوع پی بردم. در سال ۲۰۰۸ اولین ویدیوی خود را درYouTube منتشر کردم و در این ویدیو مهارت های خودم را در هشت زبانی که آن موقع بلد بودم نشان دادم.
ویدیو به خوبی مورد استقبال قرار گرفت و بازخورد خوبی دریافت کردم. با این وجود برای یک زبان نظراتی دریافت کردم که نمی دانستم با آنها چکار کنم
چند نفر متوجه اشتباه بودن لحن من در زبان سوئدی شده بودند. به نظرم عجیب بود چون هیچ وقت اشکالات جدی در لحن بیان زبان های اروپایی دیگر نداشتم، و زبان های نزدیک هم خانواده ای مانند آلمانی و هلندی را در سطح بالایی صحبت میکردم
من در ابتدا آن را chalked تا به Youtube نظر بودن بیش از حد بالایی است، اما به نظر همچنان ادامه داشت. بنابراین من تصمیم گرفتم به آن نگاه کنید.
به نظر می رسد که حتی اگر سوئدی است یک زبان آهنگین نیست، می تواند در نظر گرفته شود 'نیمه مربوطه به اهنگ صدا' زبان، آن را به عنوان یکی از ویژگی های آوایی به نام “pitch accent” . این به این معنی است که برخی از کلمات سوئدی می توان به دو روش مختلف، هر زیر و بمی صدا داشتن یک معنای جداگانه لوی.
یک ویژگی مهم از فونتیک زبان سوئدی هست که من تقریبا حدود دوسال کامل بعد از شروع خواندن این زبان درباره اش فهمیدم(یا به آن توجه کردم) تا آن موقع لحن و تن نامناسب کاملا در تلفظ سوئدی من ریشه دوانده بود، و جبران تمام این "خسارت" مستلزم سالهاکار سخت بود.
از آن زمان، من زمان و تلاش قابل توجهی در زیر و بمی صدا دوباره آموزش سوئدی به سر برد، اما من موفق شده اند به طور کامل، الگوهای سابق اشتباه با سخنرانی من ریشه کن کند.
به همین دلیل من به شما التماس برای تمرکز بر روی فونتیک به عنوان اوایل به عنوان شما می توانید در هنگام یادگیری یک زبان است. تمرین تلفظ و زیر و بمی صدا و دریافت بازخورد مکرر به طوری که شما می توانید خطاهای در اسرع وقت آنها بوجود می آیند از بین بردن. خطاهایی که نادیده گرفته و یا سمت چپ به تنهایی تمایل به فسیل، و می تواند بسیار مشکل تر برای از بین بردن در مراحل بعدی. اگر شما می خواهید به صحبت می کنند به طور طبیعی که ممکن است به زبان خود را، که اشتباه را ندارد.

نتیجه گیری


بیست و دو سال تجربه یادگیری زبان درس های زیادی را به من آموخته است.بعضی از آنها را از دیگر زبان آموزان و بعضی را از موفقیت هایم در این مسیر یادگرفته ام.اما با این حال بیشتر آموخته هایم از اشتباهاتم بوده است.
البته،ممکن است شما نیز اشتباهاتی که من انجام دادم را تکرار کنید.اما،اگر شما پنج درس بالا را بیاموزید،.مجبور به تکرار اشتباه نخواهید بود.درنهایت،این تجربه آموزش زبان تان را بسیار آسان تر،سریع تر و پرثمرتر خواهد کرد.

مباحث مرتبط:

Comments